نیروی قدس در دوران فرماندهی حاجقاسم/ «مردی» که همیشه در میدان بود
یکی از نکات برجسته دوران مبارزه با تروریستهای تکفیری در عراق و سوریه، حضور مستمر حاجقاسم سلیمانی بعنوان فرمانده نیروی قدس در خط مقدم میدان جنگ بود.
خرداد ۱۳۷۶ ؛ سردار قاسم سلیمانی فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله، از کرمان به تهران فراخوانده شد تا فرماندهی نیروی قدس سپاه را به او واگذار کنند. او که سالها در جنوبشرق کشور در مبارزه با اشرار و عوامل گروهکهای تروریستی موفق عمل کرده بود و توانسته بود با درایت خود امنیت قابل توجهی را در این منطقه به وجود بیاورد، گزینه مناسبی برای هدایت ماموریتهای نیروی قدس بعنوان بازوی پرتوان برون مرزی جمهوری اسلامی ایران بود، مسئولیتی که او ۲۲ سال بر عهده داشت و در نهایت در این مسیر به شهادت رسید.
تغییر در فرماندهی نیروی قدس سپاه که تا پیش از انتصاب حاج قاسم بر عهده سردار احمد وحیدی بود، همزمان با درگیریهای طالبان در افغانستان بود و تجارب سردار سلیمانی در مبارزه با اشرار جنوب شرق ایران از جمله عواملی بود که فرمانده معظم کل قوا وی را به فرماندهی نیروی قدس منصوب کرد و در حقیقت، افغانستان نخستین ماموریت حاج قاسم بود.
** افغانستان نخستین ماموریت حاج قاسم
در حوزه افغانستان، نیروی قدس ضمن حمایت از احمدشاه مسعود در دوران حاکمیت طالبان بر افغانستان، کمکهای شایانی را بدون عضویت در ائتلاف آمریکایی برای نجات افغانستان از اشغال طالبان ارائه کرد. در حقیقت مأموریتهای نیروی قدس در افغانستان با هدایت حاج قاسم سلیمانی چنان جایگاه جمهوری اسلامی ایران را در این کشور مستحکم کرد که وزارت دفاع آمریکا در گزارشی درباره وضعیت افغانستان سیاستهای ایران در افغانستان را موفق خواند.
اما افغانستان تنها نمونه عملکرد موفق حاج قاسم در نیروی قدس نبود، او با همان درایت و ابتکار عملهای خاص خود اینبار دست به تقویت بیش از پیش گروههای مقاومت مانند حزبالله لبنان و گروههای مبارز فلسطینی پرداخت و با تدوین ساختار و چارچوبی برای آنها، این گروهها را به شمشیرهای تیز و بُرّانی زیر گلوی رژیم صهیونیستی تبدیل کرد که نمونه عملکرد موفق آنها در جنگهای ۳۳ روزه لبنان، ۲۲ روزه و ۸ روزه غزه قابل ملاحظه بود.
** شکست هیمنه ارتش اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه
جنگ ۳۳ روزه نمونه بارزی از تقویت گروههای مقاومت در دوره فرماندهی حاج قاسم سلیمانی در نیروی قدس است. جنگی که با شکست رژیم صهیونیستی، ضربات و لطمات جبران ناپذیری به هیمنه پوشالی ارتش صهیونیستها وارد شد.
سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در اولین و تنها مصاحبه مطبوعاتی خود در این خصوص گفتند: در تمام دورهای که رژیم صهیونیستی در آغاز جنگ ۳۳روزه اجرای عملیات کرد خصوصاً در ساعات و روز اول و روزهای اول، او اهداف موجود در بانک اطلاعاتی از قبل آمادهی خود را هدف قرار داد. رژیم، همهی آن بانک اطلاعاتی که از قبل آماده کرده بود را به نیروی هوایی خود واگذار کرد و نیروی هوایی بر مبنای آن بانک که مختصات دقیق مکانهای متعلق به حزبالله در آن وجود داشت، وارد عمل شد. اما بهدلیل تدابیری که حزبالله انجام داده بود – هم در بُعد نیروی انسانی و هم در بُعد امکانات – حزبالله حداقل آسیب را دید و یا میتوان گفت در لحظات اولیه هیچ آسیبی ندید.
برخلاف آنچه که اتاق فکرهای کاخ سفید پیش بینی کرده بود، حملات و بمباراهای هوایی اسرائیل در طول این جنگ حتی یک مورد نتیجهبخش نداشت و برای ایجاد فشار و قتلعام غیرنظامیان تنها به انهدام زیرساخت های شهر لبنان اقدام میکرد.
در مقابل نیروهای حزب الله با کنترل دامنه جنگ و به کارگیری مرحله ای موشک های دوربرد خود موفق شدن صدمات زیادی را در بعد سیاسی و نظامی به اسرائیل وارد کند که غرق کردن ناو اسرائیلی ساعر در سواحل لبنان را میتوان از جمله نقاط عطف این جنگ برای حزب الله لبنان برشمرد.
در بحبوحه این جنگ سردار قاسم سلیمانی، پیامی از رهبر انقلاب به دبیرکل حزب الله لبنان ارسال کرد که حاکی از حمایتهای مادی و معنوی کامل جمهوری اسلامی ایران از حزب الله لبنان بود. سردار سلیمانی این پیام شفاهی و فوری را روز دهم جنگ به مقامات حزب الله منتقل کرد.
نقش نیروی قدس و شخص سردار سلیمانی در این جنگ نقش موثر و تاثیرگذاری بود و همانطور که خود گفته است در آن ایام بیشتر در لبنان و در کنار دوستان حزب الله بوده و برای فرماندهی جنگ در اتاق ویژه عملیات حضور داشته است. سردار سلیمانی در این خصوص می گوید:«بعد از هفته اول جنگ به تهران آمدم و بعد از جلسه با آقای لاریجانی در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی با هم به مشهد رفتیم خدمت حضرت آقا تا گزارش آخرین وضعیت را بدهیم در آن جلسه مقام معظم رهبری سفارشاتی فرمودند که آنرا جزو الهامات الهی باید در نظر گرفت که انصافاً سرنوشت جنگ را تغییر داد.»
** جنگ ۲۲ روزه غزه
تقویت گروههای مبارز فلسطینی در دوران فرماندهی حاج قاسم سلیمانی از دیگر اقدامات اثرگذار نیروی قدس سپاه بود که در جنگ ۲۲ روزه غافلگیری بزرگی را برای صهیونیستها به وجود آورد.
در این جنگ حماس با موشکهایی که در اختیار داشت به حملات رژیم صهیونیستی پاسخ داد؛ اما سوال ناظران نظامی آن بود که این موشک ها از کجا و چگونه بدست حماس رسیده است؟ نیروی قدس در راستای حمایت از آرمان فلسطین ارتباط خود را با گروههای مقاومت از جمله حماس و جهاد اسلامی افزایش داد و با توجه به پیش بینی تجاوزات رژیم صهیونیستی به تقویت بنیه نظامی و تسلیحاتی این گروه ها پرداخت که از جمله این کمک ها ارسال قطعات مختلف موشک به داخل نوار غزه بود.
نیروی قدس این کار را از طریق سودان و خاک مصر انجام داد و نهایتاً به شکل پنهانی از تونل های زیرزمینی حفر شده در صحرای سینا به داخل غزه منتقل می شد و به دست فلسطینیان می رسید؛ این روند در مراحل بعدی ادامه یافت و در جنگ ۸ روزه رشد قابل توجهی یافت.
در جنگ ۸ روزه غزه حمایتهای ایران از مقاومت فلسطین از حمایت های تبلیغی و سیاسی فراتر رفت و برای نخستین بار و به طور رسمی اعلام شد که ایران موشکهای پیشرفته «فجر۵» و یا دست کم فناوری ساخت آن را در اختیار فلسطینیان قرار داده است، متولی اصلی این حمایتها نیروی قدس بود.
سردار محمدعلی جعفری فرمانده وقت کل سپاه این موضوع را اینگونه تشریح کرد که ایران برای کمک به مسلمین و مظلومان جهان برای مقابله با زورگویان و نظام استکباری کمک تکنولوژیکی و فناوری دارد و کاری هم که در روز انجام دادیم بر همین منوال است موشک های فجر ۵ را مستقیماً به غزه نفرستادیم بلکه فناوری آن از ایران به مقاومت منتقل شده و مقدار بیشماری از این موشک ها در حال تولید است.
** مقابله با فتنه تکفیریها
شکلگیری گروهکهای تروریستی و تکفیری در منطقه غرب آسیا و به طور مشخص در کشورهای عراق و سوریه که در پیشانی آنها جریان داعش قرار داشت، ماموریت جدیدی را برای حاج قاسم سلیمانی و نیروی قدس ایجاد کرد تا با این فتنه مقابله کنند. پشتیبانی لجستیکی و مالی کشورهای غربی و برخی کشورهای مرتجع منطقه مانند عربستان سعودی از گروهکهای تکفیری و از سوی دیگر گسیل نیروهای تکفیری از سراسر جهان به عراق و سوریه از داعش چنان نیرویی قدرتمند ساخته بود که در بسیاری از مقاطع، برخی ناظران کار را در کشورهای عراق و سوریه تمام شده میدیدند.
اینجا هم باز حاج قاسم سلیمانی در نقش یک فرمانده با درایت ظاهر شد و با ابتکار عمل خود و ایجاد «حشد الشعبی» در عراق و و «بسیج مردمی» (قوات دفاع وطنی) در سوریه و همچنین حضور و هدایت مستمر خود و فرماندهان کارکشته و جنگ دیده نیروی قدس طی مدت زمان 6 سال، با آزادسازی مناطق اشغالی از دست تروریستها بساط آنها و خلافت خودخواندهشان را از منطقه برچید.
در حقیقت حاج قاسم و نیروی قدس با درخواست رسمی دولتهای سوریه و عراق، به این دو کشور رفتند، مانع سقوط دمشق و بغداد شدند و هم او بود که با سفر به مسکو، نقش بسزایی در همراه کردن روسیه و پوتین برای ورود به میدان نبرد سوریه داشت.
یکی از نکات برجسته دوران مبارزه با تروریستهای تکفیری در عراق و سوریه حضور مستمر و هدایت نیروهای عملیاتی در میدان توسط شخص حاج قاسم سلیمانی بود به طوریکه او بارها در طول این حضورش در میدان و خطوط مقدم در معرض شهادت و یا مجروح شدن قرار داشت اما هیچگاه از نظارت و حضور مستقیم در خط مقدم نبرد پا پس نکشید.