دغدغههای پیامبر(ص) نسبت به مسلمین و حاکمیت و پیروان
حجتالاسلام والمسلمین هادی سروش، مدرس حوزه و پژوهشگر دینی، یادداشتی را با عنوان «دغدغههای پیامبر رحمت(ص) نسبت به پیروان دینی و حاکمان سیاسی» به رشته تحریر درآورده که در ادامه متن آن را میخوانید؛
دغدغههای پیامبر(ص) در دو بخش قابل بررسی است؛ یکی نسبت فرد فرد مسلمین و دیگری نسبت به حاکمیت و مدیران جامعه اسلامی. دغدغههای پیامبر(ص) نسبت به فرد فرد مسلمین در سه بخش مسائل مالی و مسائل اخلاقی و حقوقی و مسائل فکری است که بدون توضیح و اضافات، نمونههایی تقدیم میشود؛
مسائل مالی و اخلاقی مسلمین
مال، فرزند و خانواده در عین اینکه از بهترین نعمتهای الهی است اما میتواند در مواقع حساسی از اموری قرار گیرد که یک مسلمان را از مسیر درست خارج کند و یک انسان مسلمان به خاطر حفظ و یا کسب منافع برای آنان دست رفتاری خارج از شئون دینی داشته باشد؛ رسول اکرم(ص) فرمود: «برای هر امتی، آزمایشی است و وسیله آزمایش امت من، دارایی است؛ «إنّ لِکلِّ اُمّةٍ فِتنَةً، و فِتنَةُ اُمَّتِی المالُ»(روضه الواعظین). در بیان دیگری چنین فرمود: همانا دارایی انسان مایه آزمایش است و زن و فرزند او نیز وسیله امتحان هستند؛ «إنّ فی مالِ الرجُلِ فِتنَةً، و فی زوجَتِهِ فِتنَةً و ولدِهِ»(کنزالعمال).
پیامبر رحمت(ص) در کنار مسائل مالی، یعنی راههای کسب و درآمد مسلمین و امکان آلودگی به ناهنجاریهای مالی مانند ربا که در بخش گذشته هم متذکر شدیم، مسائل اخلاقی و خصوصا پاکدامنی مسلمین را مطرح فرمودهاند. در کتابهای اخلاقی از آن دسته مسائل، به شکم و شهوت نام برده میشود که به صورت جدی از مهمترین مسائل مورد توجه رسول معظم(ص) است. این جایگاه پر مخاطره که مورد دغدغه ایشان است را میتوان در این بیان نورانی یافت که فرمود: «بیشترین چیزی که پس از مرگم، از آن بر امتم بیم دارم، این کسبها و درآمدهای حرام و شهوت ناپیدا و رباخواری است؛ «إنَّ أخوَفَ ما أخافُ علی اُمَّتی مِن بَعدی هذهِ المَکاسِبُ الحَرامُ، و الشَّهوَةُ الخَفیةُ، و الرِّبا.»(کافی)
مسائل فکری و انحرافات
فتنههای فکری و آلوده شدن اذهان مسلمین به افکاری که خاستگاه ابولهواسان جامعه است، از نگرانی مهم رسول خاتم(ص) است. از آنجا که همه داشتههای یک جامعه اسلامی مادیت نیست، بلکه باورها و افکار که در واقع غذای روح آدمی است، سازه باطنی و فکری جامعه اسلامی را تشکیل میدهد، پیامبر (ص) این نقطه را در کنار مسائل مادی و اخلاقی، مورد توجه جدی خویش دارد و لذا فرمود: «سه چیز است که از آنها بر امت خود بیمناکم: گمراهی پس از شناخت، فتنههای گمراهکننده و شکم بارگی و شهوت رانی؛ «ثَلاثةٌ أخافُهُنَّ علی اُمّتی: الضَّلالةُ بَعْدَ المَعْرِفةِ، و مُضِلاّتُ الفِتَنِ، و شَهْوَةُ البَطْنِ و الفَرْجِ.»(امالی شیخ طوسی)
در این بخش بسیار مهم، دانشمندان تفسیرهای منفی دینی و حقکشی در قضاوتهای آنان از مهمترین نگرانیهای پیامبر رحمت و کرامت(ص)، نسبت به دوران پسا صدراسلام است! تردیدی نیست دانشمندان و قاضیان دو گروه تاثیرگذار بر فرآیند جوامع اسلامی هستند و این آنانند که مسلمانان را مورد تعلیم و یا قضاوت خود قرار میدهند، در شکلگیری بافت فکری و عدالتخواهی جامعه بالاترین سهم دارند.
پیامبر معظم(ص) از این دو گروه به عنوان نقطه آسیب نام برده و دغدغه خود را نمایان نمود و فرمود: «آنچه بیش از هر چیز درباره امتم نگران کننده است، سه چیز است: لغزش عالِم یا مجادله منافق به وسیله قرآن یا دنیایی که شما را قربانی خود میکند. پس از دنیا بر خویش بترسید؛ «أشَدُّ ما یتَخَوَّفُ علی اُمّتی ثَلاثةٌ: زَلّةُ عالِمٍ، أو جِدالُ منافقٍ بِالقرآنِ، أو دُنیا تَقْطَعُ رِقابَکمْ فاتَّهِمُوها علی أنفُسِکمْ.»(امالی شیخ صدوق)
در بیان دیگری چنین آسیبشناسی فرمود: «بیشترین ترس من برای امتم، لغزشهای علما، حقکشی قاضیان و تأویلهای نادرست [از قرآن] است؛ «أخْوَفُ ما أخافُ علی اُمّتی: زَلاّتُ العُلَماءِ، و مَیلُ الحُکماءِ، و سُوءُ التّأویلِ.»(مجموعه ورام) اما نسبت به حاکمیت و مدیران جامعه، پیامبر رحمت(ص) چنین اظهار پریشانی میفرمود: انجام درست مسئولیتها: سوء مدیریت و کجاندیشیها؛ «اِنّی لا اَخافُ عَلی اُمَّتِیَ الْفَقْرَ وَ لكِنْ اَخافُ عَلَیْهِمْ سوءَ التَّدْبیرِ». استاد مطهری مینویسد: پیامبر(ص) چه جمله عالی و بزرگی میفرمود كه من بر امت خودم از ناحیه فقر اقتصادی بیم ندارم، فقر، امت من را از پا در نمیآورد ولی از یك چیز دیگر بر امت خودم بیمناكم و آن كجفكری، بدفكری، بداندیشگی، جهل و نادانی است. این سوء تدبیر یک وقت در حیطه یک شخص و خانواده او گفته میشود و طبعا تاثیرات منفی آن مدیریت سوء در حد پنج شش نفر است، اما یک وقت سوء تدبیر به حیطه مدیریتی کلان یک جامعه بازگشت میکند که قهرا یک سوء مدیریت دامن همه شهروندان را میگیرد و کشوری را به تباهی میکشاند.
مسئولیت رفاه مردم و رعایت اخلاق
صيرفى گويد: من از امام صادق(ع) شنيدم مىفرمود: خبر مرگ را به پيامبر(ص) دادند در حالىكه او تندرست بود و هيچ دردى نداشت و فرمودند: روح الامين آن خبر را آورد و در ادامه امام صادق(ع) فرمود: پيامبر(ص) همه را به نماز فراخواند و دستور داد همۀ مهاجر و انصار اسلحههاى خود را برداشتند و جمع شدند و پيامبر(ص) آمد و خبر مرگ خود را به آنها داد و سپس رسول الله(ص) بر منبر فرمودند: خدا را به ياد آن كس آورم كه پس از من والى بر مسلمانان است كه مبادا بر جماعت مسلمانان رحم نكند؛
۱- بايد سالخوردگان و بزرگان امت را احترام گذارد، ۲- به ناتوان مهر ورزد، ۳- از دانشمند آنان احترام كند، ۴- به آنها زيان نرساند تا آنها را خوار كند، ۵- آنها را به تهی دستى نيندازد تا از دين خارج سازد، ۶- در خانه خود را به روى آنها نبندد تا تواناى آنان، ناتوانشان را ببلعد، ۷- آنان را در لشکرکشی به سختى نراند تا نسل امتم را قطع كند. سپس فرمود: شاهد باشيد كه من ابلاغ كردم و خيرخواهى نمودم.
امام صادق(ع) فرمود: اين آخرين سخنى بود كه رسول خدا(ص) بالاى منبر فرمود. متن عربی حدیث چنین روایت شده: أُذَكِّرُ اَللَّهَ اَلْوَالِيَ مِنْ بَعْدِي عَلَى أُمَّتِي أَلاَّ يَرْحَمُ عَلَى جَمَاعَةِ اَلْمُسْلِمِينَ فَأَجَلَّ كَبِيرَهُمْ وَ رَحِمَ ضَعِيفَهُمْ وَ وَقَّرَ عَالِمَهُمْ وَ لَمْ يُضِرَّ بِهِمْ فَيُذِلَّهُمْ وَ لَمْ يُفْقِرْهُمْ فَيُكْفِرَهُمْ وَ لَمْ يُغْلِقْ بَابَهُ دُونَهُمْ فَيَأْكُلَ قَوِيُّهُمْ ضَعِيفَهُمْ وَ لَمْ يَخْبِزْهُمْ فِي بُعُوثِهِمْ فَيَقْطَعَ نَسْلَ أُمَّتِي ثُمَّ قَالَ قَدْ بَلَّغْتُ وَ نَصَحْتُ فَاشْهَدُوا وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ هَذَا آخِرُ كَلاَمٍ تَكَلَّمَ بِهِ رَسُولُ اَللَّهِ عَلَى مِنْبَرِهِ.(کافی)
مسئولیت حقوق مجرمان
از مهمترین دغدغههای پیامبر اسلام(ص)، مسئله جرم و جرمشناسی و قضاوت است و باز، از این مهمتر، رعایت حقوق مجرمان است. در اسلام یک مجرم قطعی، بعد از اجرای حد، دارای حقوق غیرقابل انکار است. حضرت امیر(ع) میفرماید: پيامبر خدا(ص) زناكار همسردار را سنگسار میكرد، سپس بر جنازهاش نماز میخواند و ارث او را به اهلش میسپرد، قاتل را میكشت و ارثش را به زن و فرزندش میداد، دست سارق را قطع میكرد و زناكاری که همسر نداشت را تازيانه میزد، آنگاه قسمت هر دو را از غنيمت میپرداخت و حق داشتند زنان مسلمان را به همسرى بگيرند، پيامبر خدا(ص) گناهكاران را به خاطر گناهشان مؤاخذه میكرد و حق خدا را نسبت به آنان اجرا مینمود، ولى سهم اسلامى آنان را از آنان منع نمیكرد، و نامشان را از دفتر مسلمانان حذف نمینمود؛
«قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) رَجَمَ الزَّانِيَ الْمُحْصَنِ ثُمَّ صَلَّى عَلَيْهِ ثُمَّ وَرَّثَهُ أَهْلَهُ وَ قَتَلَ الْقَاتِلَ وَ وَرَّثَ مِيرَاثَهُ أَهْلَهُ وَ قَطَعَ السَّارِقَ وَ جَلَّدَ الزَّانِيَ غَيْرَ الْمُحْصَنِ ثُمَّ قَسَّمَ عَلَيْهِمَا مِنَ الْفَيْءِ وَ نَكَحَا الْمُسْلِمَاتِ فَأَخَذَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ(ص) بِذُنُوبِهِمْ وَ أَقَامَ حَقَّ اللَّهِ فِيهِمْ وَ لَمْ يَمْنَعْهُمْ سَهْمَهُمْ مِنَ الْإِسْلَامِ وَ لَمْ يُخْرِجْ أَسْمَاءَهُمْ مِنْ بَيْنِ أَهْلِهِ.»(نهجالبلاغه) امیدواریم این نمونههای دغدغههای آن پیامبر بزرگ الهی را مورد توجه قرار داده و با رفتار خود باعث رنجش آن عزیز هستی «سلام الله علیه و علی آله»، نشویم و نشوند.